فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود، روی نیمکتی چوبی، روبروی یک آبنمای سنگی.
پیرمرد از دختر پرسید:
- غمگینی؟
- نه.
- مطمئنی؟
- نه.
- چرا گریه می کنی؟
- دوستام منو دوست ندارن.
- چرا؟
- چون قشنگ نیستم
- قبلا اینو به تو گفتن؟
- نه.
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم.
- راست می گی؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت...
نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
نظر خصوصی
کد را وارد
نمایید:
عکس شما
آپلود
عکس دلخواه:
نویسنده: اقا سعید ׀ تاریخ: چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
׀ موضوع: <-PostCategory->
׀
درباره وبلاگ
سلام من تنها تا ابد هستم به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم خوشتون بیاد و نظر بدین
هر مطلبیم خواستین بزارین تو نظرات منم واستون میزارم
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عشق کلاسیک و آدرس
loveclassic.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.